به گزارش شهرآرانیوز، خودش میگفت من یکِ یکم! تاریخ تولدش را میگفت. فروردین ۱۳۶۱. اما از آن شوخیهای فروتنانه بود. مالک، یک مدیر دهه شصتی پای کار بود که پس از انقلاب اسلامی متولد شد. چیزی از روزهای جنگ به یاد نداشت. کسی به او نگفته بود چطور میشود بحرانهای گاه و بیگاه در یک سیستم آشفته حال بلاتکلیف را رتق و فتق کرد.
پدرش هم یک کاسب ساده در یکی از بازارهای محلی جنوب شهر مراغه بود که ظهر به ظهر کرکرههای مغازه را بالا میداد و به مردم دیزی میفروخت. خانواده پرجمعیت آنها با شش فرزند قد و نیم قد، مجالی به حاج اسکندر نمیداد که بنشیند فکر کند این یکی پسرش را کدام مدرسه بفرستد، رشته اش چه باشد، درسش را کدام دانشگاه تمام کند. هرچه بود، انگیزه و اراده و اشتیاق مالک به پیشرفت بود. پیشرفتی که در مسیر خدمت به وطن باشد. نه از آن دست آرمانها که بوی شعارزدگی اش، زیر بینی چند نسل میزند.
از آن هدف گذاریهایی که تمام زندگی اش را وقف تحققش میکرد. اگر هم میزی برای خدمت مهیا میدید، مدیران اجرایی اش را دور هم جمع میکرد، بی هیچ تکلفی، رویکرد مدیریتی اش را به زبان ساده میگفت: «بعضیها برای انجام ندادن کار هزاران استدلال میآورند. در حالی که برای انجام کار یک بهانه و دلیل کافی است و آن هم خدمت به مردم است.»، اما مالک نوجوان مسیر پرزحمتی را پشت سرگذاشت تا از خرده فروشی در بازار مراغه در نوجوانی برای کمک به مخارج خانواده، به استانداری آذربایجان و قائم مقامی آستان قدس رضوی برسد، ولی از همان سیزده، چهارده سالگی هم با فعالیت در پایگاه بسیج محله، چهره فرهنگی پایگاه را در شمار نمونههای استانی مطرح کرد تا ثابت کند مدیریت، بخشی از استعدادهای کشف نشده اوست که دارد لابه لای دشواریهای روزگار نوجوانی اش، پنهان میماند.
آن مهارت سخنوری و نفوذ کلام هم دست آخر مسیر تحصیلش را به رشته حقوق انداخت و از دانشگاه امام صادق (ع) با مدرک کارشناسی ارشد فارغ التحصیل شد. در همان روزگار دانشجویی در زمره مشاوران جوان رئیس جمهور وقت، محمود احمدی نژاد قرار گرفت و هنوز مشغول به درس در دانشگاه بود که مدتی هم به شورای نگهبان در قالب پروژههای تحقیقاتی رفت و آمد داشت.
در نهایت هم با مدرک دکترای حقوق خصوصی از دانشگاه خوارزمی فارغ التحصیل شد و پا به عرصه خدمات مدیریتی گذاشت. تخصص مالک رحمتی، احیای بنگاههای اقتصادی آسیب دیده بود. جوری در این صنعت درخشیده بود که در سی سالگی شد نایب رئیس انجمن سنگ ایران. از آن طرف هلدینگ ورشکستهای را که در آستانه فروپاشی بود، دست میگرفت، سر و سامان میداد و بعد با سواد حقوقی اش، آن را به بهترین بهای ممکن در بورس به فروش میرساند.
زمانی هم که گذرش به مجموعه آستان قدس رضوی افتاد، از اواخر دهه ۹۰ مأمور شد تا داراییهای راکد آستان قدس را در معاونت بهره وری سازمان، سر و سامان دهد. مالک رحمتی، در هر مجموعهای وارد میشد، پردهها را کنار میزد، غبار از کارهای ناتمام برمی داشت، مدیران میانی را ردیف میکرد و با ارادهای مثال زدنی، تکلیف تمام واحدهای مجموعه را برای روزهای پیش رو مشخص میکرد. آنهایی که تجربه کار با او را دارند میگویند اغراق نیست اگر بگوییم در ۲۴ ساعت به اندازه ۴۸ ساعت کار میکرد.
تمام طول هفته را وقف تدابیر مدیریتی میکرد و جمعهها را میگذاشت برای سرکشی به روند اجرای پروژه ها. زمان، طلای نابی بود که قدرش را زرگر کوشای مراغهای به خوبی شناخته بود. برای همین هم بود حتی در مسیر سفرهای کاری، داخل هواپیما و ماشین و ون، هرکجا مجال نشستن داشت، جلسه هایش را برگزار میکرد. انگار تمام وقت برای تحقق اهدافش عجله داشت.
بیراه نبود اگر خیال کنیم خودش از مجال اندک خدمت با خبر بوده آن چنان که دوره تصدی قائم مقامی آستان قدس را با سربلندی سپری میکند و بعد با قلبی که در حریم منور رضوی جا گذاشته، میآید پایتخت و آنجا در سازمان خصوصی سازی مشغول میشود تا داراییهای راکد را در طرح مولدسازی، به جریان بیندازد. پس از آن، پیشنهاد میشود بیاید آذربایجان شرقی تا سکان مدیریت استان را در دست بگیرد.
او انتخاب شخص شهید رئیسی برای استانداری آذربایجان شرقی بود. خادم الرضا (ع)، هم خدمت خود را در دستگاه ثامن الحجج (ع) به خوبی میشناخت. میدانست کسی که در آستان قدس رضوی با پاک دستی و اخلاص کار کند، در هر نهاد دیگری، مؤثر و خدمتگزار خواهد بود. سراغ او را از دل تبریزیهای داغ دار این روزها که بگیری، خاطره روشن حضور مالک در دوران کوتاه استانداری اش را با بغض روایت میکنند. مدیران اجرایی، مبهوت و مغموم به جای خالی اش خیره مانده اند، اما به ناچار دستی به زانو میگیرند و با مرور وصیت همیشگی اش، میدان خدمت را بی بهانه از حضور خود سرشار میکنند.
این وسط، حلمای سیزده ساله میماند و علی هشت ساله و سلمای چهارساله که زیر چادر مادر، به تکانههای خواهر نیامده شان نگاه میکنند و آرام آرام قصه پدری را در گوشش زمزمه میکنند که یک شهر شهادت دادند چیزی جز خیر از او ندیده اند.
اماای کاش سه ماهی زودتر آمده بود تا آغوش گرم پدری را تجربه کند که در جوانی، مالک دلهای بسیاری شد.
مالک رحمتی در دوران تصدی قائم مقامی آستان قدس رضوی، همواره در تلاش بود تا منویات رهبر معظم انقلاب و سیاستهای کلان آستان در حوزههای اقتصادی و فرهنگی، محقق شود. در این راستا، با تمرکز بر فعالیتهای بنیاد کرامت رضوی خدمات گستردهای برای استفاده قشر کم برخوردار صورت گرفت.
شناسایی و اعزام زائر اولی ها، اسکان رایگان زائران نیازمند در زائرشهر و زائرسرای رضوی و مجتمعهای بین راهی، توزیع بستههای معیشتی در حاشیه شهرها و همچنین تأمین جهیزیه و محرومیت زدایی و توانمندسازی مردم در نقاط محروم هدف، آزادسازی زنان زندانی معسر جرائم غیرعمد گوشهای از این اقدامات بود. طرح هایی، چون «بی نهایت شو» و «زندگی به سبک رضوی» در جهت تحکیم خانواده و تربیت و رشد جمعیت اجرایی شد.
همچنین با حمایت از شرکتهای دانش بنیان با امضای تفاهم نامههای دوجانبه با معاونت علمی فناوری ریاست جمهوری، به یاری مجموعههای دانش بنیان شتافت. «طرح تفصیلی جدید بافت پیرامون حرم مطهر» با محوریت معماری اسلامی در دوران مسئولیت او کلید خورد و بخشی از اراضی موقوفه آستان برای ساخت بیمارستان ۴۵۰ تختخوابی در حاشیه شهر اختصاص داده شد تا در موعد مشخص به بهره برداری برسد.